نَنوشته‌ها

همه رفتند؛ من مانده‎‎‎ام و خدایم...

نَنوشته‌ها

همه رفتند؛ من مانده‎‎‎ام و خدایم...

captive

-1-

این وبلاگ را در رمضان شروع کردم، 

قصد داشتم بیشتر روزهایم را تویش جای دهم، خاطراتم ثبت شوند و بمانند. 

اما کجاست "ذوق" و "شوق" متفاوت دیدن...!



-2-

رمضان امسال، بازگشتم به دنیای تدریس با یک کلاس کوچک توی یک آموزشگاه دخترانه.

"حس" میکنم باید تدریس کنم، و خیانت است ترک دنیای درس و رها کردن بچه ها!



-3-

تمرین میکنم که عبد شوم، راه سختی است و من نو سفرم

اما امیدوارم "وصبر لحکم ربک" را بیاموزم

و میدانی، نمیخواهم این رمضان را با خواسته هایم سیاه تر کنم... میخواهم تقدیرم را تو بنویسی... 

زیباتر خواهی نوشت از همه دعاهایی که با ذهن ناقص و فهم کج و کوله ام حواله می کنم.

زیبا بنویس برایم، زیباتر از همیشه ...

 ارحم الراحمین برای بنده اش "بد" نمی خواهد، قبول...

 ولی لابلای تقدیرم درج کن "زودتر" حکمتش را بفهمد




نظرات 4 + ارسال نظر
محسن یکشنبه 29 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 09:50 ق.ظ http://dotway.blog.ir/

سلام
تقریبا تازه با وب‌لاگ‌تون آشنا شده‌م و راست‌ش نمی‌دونم چه‌طور رسیده‌م به این‌جا که شما می‌نویسی. اما خوش‌حال‌م و این آخری اه حرفا‌های خوبی داشت که من رو هم‌راه کرد. ان‌شاالله موفق باشید.

salaam
:)

گویای خاموش چهارشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 06:49 ق.ظ

سلام


1. هوم.. ذوق و شوق نوشتن.. هوم.. هههعععیی..


2. چقده خوب
البته ما که چنین آرزوهایی نداریم، اما شوما تیچینگیا اگه تدریس نکنید که زشته اصندش
موفق باشی :*

3.
:"(

:)
سلام گویا حان

گویای خاموش شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 01:06 ق.ظ

تو چرا اینقده مختصر و مفید جواب می دی؟

خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
خو جوابی نبود که بخوام بنویسم که بلند باشه :D

گویای خاموش سه‌شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 12:18 ب.ظ

خو این یعنی تو هم داری خاموش می شی؛ خو روشن شو دخترم، خاموشی فقط برازنده ی منه!

گویا...
پایان نامه همه رو خاموش می کنه ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد