نَنوشته‌ها

همه رفتند؛ من مانده‎‎‎ام و خدایم...

نَنوشته‌ها

همه رفتند؛ من مانده‎‎‎ام و خدایم...

This too shall pass!

خیلی سخت نبود،


فقط قرار بود اگر روزگار تلخی به کاممان نشاند،


گریه کنیم، آه بکشیم، غر بزنیم حتی،

ولی انگشت اتهام سمت خدا نگیریم...

کاسه کوزه‌ها را سر او نشکنیم.


خیلی سخت نبود؛ 


فقط با خدا قرار گذاشته بودیم، 

دل دیگران را نشکنیم، 

با همه مهربان باشیم، 

یا حداقل ظلم نکنیم.




پ.ن1: کاش همین چند عهد و پیمان ساده را حفظ کرده بودیم، کاش!

پ.ن2: خیلی تلخ است آخرین خاطره تو، آخرین تصویر تو در ذهن من، نگاه‌های طلبکارانه و بی تفاوتت باشد!

پ.ن3: دوست دارم با همه کلماتی که توی دایره المعارف جمع شده، به همه زبان های بشری، از تو بیزاری بجویم... لعنت به همه حرف ها و بغض های فروخورده! 

نظرات 5 + ارسال نظر
گویای خاموش دوشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 12:28 ق.ظ

:(

[ بدون نام ] دوشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 01:06 ق.ظ

نه چون اهل خطا بودیم، رسوا ساختی ما را
که از اول برای خاک دنیا ساختی ما را !
ملائک با نگاه یأس بر ما سجده می کردند …
ملائک راست می گفتند، اما ساختی ما را !
که باور می کند؟ با اینکه از آغاز می دیدی
که منکر می شویم آخر خودت را، ساختی ما را !
بــه ظاهر ماهیانی ناگزیر از تنگ تقدیریم
تو خود بازیچه ی "اهل تماشا" ساختی ما را !
به جای شُکر، گاهی صخره ها در گریه می گویند
چرا سیلی خور امواج دریا ساختی ما را؟
دل آزردگانت را بــه دام آتش افکندی …
به خاکستر نشاندی، سوختی، تا ساختی ما را !

فاضل نظری


-----------

باربط یا بی ربطش رو نمی دونم..
اما این بیتش خیلی درد داره، شاید به دردناکی پست تو..

که باور می کند؟ با اینکه از آغاز می دیدی
که منکر می شویم آخر خودت را، ساختی ما را !

سلام گویا
بعلی
واقعا

هیییییییییییییییییییییییییی روزگار!

گویای خاموش سه‌شنبه 1 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 01:30 ق.ظ

اون اسم فراموش شد، وگرنه نمی خواستم که مثلاً بی نشان کامنتیده باشم :))

بلی خانم
متوجه شدم

باران چهارشنبه 2 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 01:52 ب.ظ http://vajehaye-barani.blogfa.com/



دستی دلم را سخت در خود می فشارد
گاهی که دلتنگم ولیکن همدمی نیست!
لبخند کمرنگی به لب می کارم؛ انگار
اوضاع بر وفق مراد است و غمی نیست!

پارسا زاهد سه‌شنبه 22 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 09:17 ب.ظ

به نام خدا
سلام
امشب که داشتم وارد وبتون می شدم گفتم الان هوارتا پست رو از دست دادم :دی
ولی خوشبختانه یا متاسفانه فکرم درست از آب در نیومد :دی

واقعاً خیلی سخته سر این نوع عهد ها بمونه آدم . خیلی
خیلی سخته :|

سلام
آره، یه مدت حس نوشتنم خشکیده! :D

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد