نَنوشته‌ها

همه رفتند؛ من مانده‎‎‎ام و خدایم...

نَنوشته‌ها

همه رفتند؛ من مانده‎‎‎ام و خدایم...

دلتنگ میشوی؟


دلتنگ میشوی؟


نمیدانم!


و می پرسم که چرا این دل تنگ درمانی را نمیپذیرد؟


فقط میفهمی دلتنگی...و بعد بشقابی از دستت لیز میخورد


میشکند...


تکه هایش پخش میشود روی قالی!


صدای شکستنش ، بغضت را میشکند!


و از خود میپرسی...


تکه های قلب شکسته ام کجا افتاده اند؟


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد