نَنوشته‌ها

همه رفتند؛ من مانده‎‎‎ام و خدایم...

نَنوشته‌ها

همه رفتند؛ من مانده‎‎‎ام و خدایم...

یه...

یه چیزی هست

دیدنی نیست

ولی موجود است...

یه حس گمنام....شاید هم غریب...

یه تراکنشی عجیب...

یه همدردی عمیق!


یه کشش نجیب...ولی گاه و بیگاه ...!

نظرات 1 + ارسال نظر
آنشرلی شنبه 30 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 09:21 ب.ظ

و ربطش به عکس؟!!!

زیبایی تصویر . حس غریبی که در اون جاری است!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد