نَنوشته‌ها

همه رفتند؛ من مانده‎‎‎ام و خدایم...

نَنوشته‌ها

همه رفتند؛ من مانده‎‎‎ام و خدایم...

تناقض!

بیشتر وقت ها می آید اتاق ما  و نمازش را روی تکه موکت اتاق مان می خواند.

از دیدن نمازش لذت میبرم، با طمانینه و وقار و ارامش میخواندش

شاید بعضا نیم ساعتی هم به  طول بیانجامد!


دیروز نمازش که تمام شدرو به ما کرد و پرسید: راستی، امام حسن(ع) کجا بود روز عاشورا که به امام حسین(ع) کمک نکرد؟


نظرات 1 + ارسال نظر
آنشرلی چهارشنبه 2 دی‌ماه سال 1388 ساعت 09:07 ب.ظ

همه مون همینیم! کیلویی دین داری می کنیم!

متاسفانه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد