نَنوشته‌ها

همه رفتند؛ من مانده‎‎‎ام و خدایم...

نَنوشته‌ها

همه رفتند؛ من مانده‎‎‎ام و خدایم...

شارژ داریم تا شارژژژژ

از خط نهصد و دوازده ام زنگ زده ام بهش!

میگویم دارد شارژم تمام می شود...

با بیخیالی میگوید

مسئله ای نیست

الان من تماس میگیرم باهاتون!!!!

 

 

پ.ن: خیلی به ذهنت دردسر نده....نکته اش اینجاست که من منظورم شارژ باطریست و او تصور کرده شارژ اعتباری را میگویم!

نظرات 4 + ارسال نظر
rozita سه‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1388 ساعت 02:41 ب.ظ http://www.oxinads.com/?i=31773

سلام وبلاگ قشنگی داری اگر می خوای از وبلاگت کسب درآمد واقعی داشته باشی توی لینک زیر ثبت نام کن http://www.oxinads.com/?i=31773

اگه نخام دوباره تو رو اینجا ببینم چه باید بکنم؟

سعید چهارشنبه 23 دی‌ماه سال 1388 ساعت 07:32 ب.ظ http://raheeshgh.blogsky.com

اگر زندگی یک پرتقال در دستتان نهاد، آن را پوست بکنید و به دنبال دوستی باشید تا با او قسمت کنید.

خیلی مایلم ربطش رو با نوشته ی من توضیح بدید!

سعید چهارشنبه 23 دی‌ماه سال 1388 ساعت 08:09 ب.ظ http://raheeshgh.blogsky.com

دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم

ربطش لینه

دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم

دوستت دارم

اللهم اشف کل مریض...

آرسو چهارشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 09:14 ق.ظ

=)))))))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد