نَنوشته‌ها

همه رفتند؛ من مانده‎‎‎ام و خدایم...

نَنوشته‌ها

همه رفتند؛ من مانده‎‎‎ام و خدایم...

باز باران

باران که می‌بارد

این تنها گیتار قطرات اب زیر چرخ‌ها نیست که نوازشت می‌کند...

 این تنها خروش رپ رعد‌و‌برق نیست که هیجان زده‌ات می‌کند،

باید بروی زیرش...با چتربسته،

و وقتی همه‌ی خودرو‌ها و ادم‌ها با شتابی بی‌دلیل می‌گریزند از کنارت،

ارام گام برداری و عمق قلبت را برای نیایشی عاشقانه خالی کنی؛

انگاه است که می‌فهمی "باران" یعنی بازآفرینش روح‌ و نیایش...

 

 

پی نوشت: خدایا شکرت که نعمت باران را امشب بر ما جاری نمودی...

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد