نَنوشته‌ها

همه رفتند؛ من مانده‎‎‎ام و خدایم...

نَنوشته‌ها

همه رفتند؛ من مانده‎‎‎ام و خدایم...

آسیا به نوبت!

اصلا مگه خریت شاخ و دم داره؟

(لطفا وارد فاز ادبی نشوید! خریت خریت است و هیچ معادل دیگری ندارد!)

 

خب یک بار هم بر حسب چرخش روزگار نوبت ما شده است!

این همه جار و جنجال ندارد که هی سفسطه میکنی!

جمله ی استاتوست رو عوض میکنی و میگی حماقت داری میکنی

داری احساساتی عمل میکنی!




پ.ن: واکنش من به واکنش دوستان در پی تصمیم همین امروز من !

 

 

 

 

نظرات 4 + ارسال نظر
سمانه دوشنبه 21 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:35 ب.ظ

به قول یکی از دوستان :ای بابا دنیا خودش سخت می گره ماهم بخوایم سخت بگیریم که نمیشه .........

گویای خاموش سه‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:23 ب.ظ

سلام

لطفاْ به پیامم توی پست قبل پاسخ بده.
(گفتم شاید کامنت پست قبل رو ندیده باشی)

دیدم . پاسخیدم

آسمان مهر چهارشنبه 23 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:37 ب.ظ http://Aseman-Mehr.com

سلام
راست میگه! :)

علیک سلام
کی راست میگه؟ من یا دوستان؟

علی میرزائی پنج‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 09:00 ب.ظ http://22k1388.om

سلام
ببخشید اینی که تو تصویره چی میتونه باشه؟
هندوانه؟ خرگوش؟ لاک پشت؟ نهنگ؟ یاغ نتمیدونم چی چی؟
لطفا رفع ابعام کرده و جمعی را از نگرانی برهانید.
باتشکر

سلام
شد شما یه بار متن رو ببینید نه حاشیه رو؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد