نَنوشته‌ها

همه رفتند؛ من مانده‎‎‎ام و خدایم...

نَنوشته‌ها

همه رفتند؛ من مانده‎‎‎ام و خدایم...

برای همه‌ی خستگی‌های خودم

هوا گرم است و طاقت‌فرسا

اندیشه‌های من اما منجمد شده‌اند

خسته‌ام،

خسته از روزهای  بی‌برکت و بی‌صدا؛ از روزهای تکرای و نفس‌گیر!

خسته‌ام !

از این‌‌که هر صبح، با ناامیدی برخیزم و هر عصر نا‌امیدتر بازگردم...

و تنها پناه من است صلاه ظهر

تنها مایه‌ی ارامش؛  وقتی میان سقوط اندیشه‌های تلخ به تو پناه می‌برم!

و نجوا می‌کنم: تنها ترا دارم ای مهربان‌ترین ، دستان ناتوانم بگیر...

خسته‌ام،

خسته‌ام که اخلاق میان ما مرده است، و آخرین نبض‌هایش در مراکز فرهنگی‌مان در حال ایستادن!

خسته‌ام که دیگر نه انسانیت برای‌مان مانده و نه اخلاقیت و نه اسلامیت!

کجایی تک‌سوار امید‌بخش! برهان ما را از اسارت در میان هجمه‌ی اندیشه‌های خویش...بیا یا "اباصالح"!

 

خیلی دردناکه مجبور بشی به خاطر عهد و پیمانی که  بستی

مقاومت به خرج بدی! اونم در برابر سدی که در استانه‌ی متلاشی شدنه!

و با ادم/آدم‌هایی کار کنی که  حقیقتا تحمل و کار کردن باهاشون دهشتناکه!

 

خداوندا...تحملم را فزون کن و صبرم را، تا بپذیرم ان چه نمی‌توانم تغییر دهم...

و مدد کن مرا تا خاشع باشم ...و بایستم!

و انها لکبیره الا علی الخاشعین..

 

 

پ.ن: این روزها خیلی قالب عوض می‌کنم! نی‌دونم چرا هیچ‌کدوم به دلم نمی‌شینه! پیشنهادات شما رو پذیراییم!

نظرات 7 + ارسال نظر
سایه شنبه 26 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 08:09 ب.ظ http://www.baraniblog.blogfa.com

سلام
به تازه اندیشه ات منجمد شده ان قدر مطالب تازه و زیبا میزاری
چه برسه که تو حال طبیعی باشه
ولی عزیزم نوشتی داغ دلم تازه شد
من هم منتظرم مثل تو مثل خیلی های دیگر
برای زیاد شدن تحملت هم با رویی سیاه دعا میکنم عزیز دلم
lموفق باشی عزیزم

سلام سایه جان
چقدر بد شد که من بااین نوشتم داغ دلت رو تازه کردم
:(
راستی کامنتی که واسه یادداشت قبلی ام گذاشته بودی به خطا حذف شد! اینقده دلم سوخت!

hossein شنبه 26 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 09:35 ب.ظ http://www.sabalancd.com

سلام دوست عزیز وبلاگتون بسیار زیباست.اگه میشه به سایت من هم سر بزنید.ممنون

سلام
باشه
سر میزنیم

آنشرلی شنبه 26 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:12 ب.ظ

همین خوبه دیگه!

کجاش خوبه؟

محسن یکشنبه 27 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 04:55 ق.ظ http://berar.ir

سلام
زیبا بود

۱ همکار یکشنبه 27 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:18 ب.ظ

چرا عزیزم؟

یعنی هیچ راهی نداشت؟


نگران نباش خدا با صابران است

این نیز بگذرد..............

فکر میکنم راهی نداره...مگر همین که خدا مدد کنه و حلش کنه!

علی رضا دوشنبه 28 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 06:58 ب.ظ http://ark121.com

به نام خدای مهربون
سلام
منم همین مشکل بی ثباتی در قالب رو دارم
انشالله خدا کمکمون کنه به یه ثباتی برسیم
یاعلی

انشالله

گویای خاموش سه‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 04:37 ب.ظ http://koochebaagh.parsiblog.com/

به نام خدا

سلام

پر از حرفم، اما حرفی به زبونم نمی یاد...
گویاییم که خاموش خاموش شدم...

فقط می گم..
یا اباصالح مدد...
اللهم عجل لولیک الفرج...

چرا ؟
با منم حرفت نمیاد؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد