نَنوشته‌ها

همه رفتند؛ من مانده‎‎‎ام و خدایم...

نَنوشته‌ها

همه رفتند؛ من مانده‎‎‎ام و خدایم...

خبرنگار «دو زیست»

ژست یک فیلسوف را به خود گرفت و گفت: خبرنگار باید «دو زیست» باشد!

سکوت مخاطبش که طولانی شد؛ فهمید خیلی حرفش واضح نیست و ادامه داد: حاج آقایی که هر از گاهی میاد این‌جا رو دیدی؟

-: بله دیدمشون

گوینده اول: دیدی یه روزایی لباس  می‌پوشه و معمم می‌اد، یه وقتایی با لباس معمولی؟

-: آره! اتفاقا با این کارشون خیلی...

گوینده اول:  خبرنگار یعنی همین! یعنی باید بتونه متناسب با محیط لباسش رو عوض کنه! البته می‌دونی که ظاهر مهم نیست..هیچ خللی در اعتقادات آدم به وجود نمی‌اره! مثلا خانوم فلانی رو که دیدی! یه جا برنامه می‌خواد بره با چادر می‌ره یه جا بی‌چادر..هیچ اشکالی هم نداره! «دو زیست» بودن رمز موفقیت یک خبرنگاره!

دختر در حالی که سعی می‌کرد خود را خیلی ارووم نشون بده گفت: متاسفم!  من خبرنگار مسلمان نیستم! من یک مسلمان خبرنگارم! پس از من نخواید  بیش‌تر از این، با تسامح و تساهل با اطرافم برخورد کنم و اعتقاداتم رو زیر پا بذارم.

بلند شد تا بی‌خداحافظی اتاق را ترک کند؛ و همین بر عصبانیت گوینده اول دامن زد؛ با غیض وغضب گفت: مطمئن باش تو این حرفه به جایی نمی‌رسی! وقت خودت رو هدر نده!

لبخند دخترک، معصومیت چهره‌اش را چندین برابر کرد و خشم گوینده اول را نیز.

 

پ.ن:  تازگی ها خیلی بی‌ «حس» و حال شدم! نمی‌دونم چرا! پیشنهاداتان را برای خروج از این حالت رکود پذیرایم!

 

 

نظرات 4 + ارسال نظر
نونوچه شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 08:00 ب.ظ http://htp://nonoche.blogsky.com

سلام
متن جالبی بود برای اینکه احساس شادی کنید کافیه گذشته رو با همه بدی و تلخی هاش ببخشید و به فردایی که هنوز نیومده و کسی هم ازش خبر نداره بذارید تو همون حالت بی خبری بمونه اونچه مهمه الان هست مهم این لحظه ست اینکه با چه کسی وکجا و در چه حالی دوست عزیز

ممنونم..سعی میکنم بااینا احساس شادی کنم!
ولی بیحس و حالی رو چه میشه کرد؟

ali شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 08:33 ب.ظ http://www.wov.ir

سلام وبسایت ووو . آی آر با پیچ رنگ 2 آماده تبادل لینک با شما وبمستر گرامی می باشد لطفا وبسایت وو .آی آر را با نام
مرجع اخبار و عکس | وو . آی آر
لینک نموده و از طریق ایمیل یا نظرات وبسایت عنوان و لینک وبگاه خود را به اطلاع ما برسانید

من؟
وب مستر؟

مسیر عشق شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:27 ب.ظ http://koraim.blogfa.comgfa.com

سلام
خداوندا! در این روز عید فطرمان که براى مؤمنان روز عید و خوشحالى و براى مسلمانان روز اجتماع و گردهمائى قرار دادى از هر گناهى که مرتکب شده‏ایم و هر کار بدى که کرده‏ایم و هر نیت ناشایسته‏اى که در ضمیرمان نقش بسته است‏ به سوى تو باز مى‏گردیم و توبه مى‏کنیم، توبه‏اى که در آن بازگشت ‏به گناه هرگز نباشد و بازگشتى که در آن هرگز روى آوردن به معصیت نباشد... بارالها! این عید را بر تمام مؤمنان مبارک گردان و در این روز، ما را توفیق بازگشت ‏به سویت و توبه از گناهان عطا فرما.»
عیدتان مبارک (با تاخیر شرمنده)

سلام
ممنونم
من هم این عید مبارک رو به شما تبریک میگم

سایه شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:59 ب.ظ

سلام حس غریب عزیز
چرا بی حس و حال؟؟؟؟؟؟
امیدوارم به حال قبل برگردی
من فکر کنم یه سر به خودت بزنی یه بغل خودت رو بکنی
یه کم با خودت درد و دل کنی حالت جابیاد
چی فک میکنی درست نمیگم؟

سلام سا یه جان
دیگه الان فقط غریبم! حس ندارم! مرا حس غریب نخوان!

پیشنهادت خیلی خوبه! امروز حتما سعی میکنم عملیش کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد