نَنوشته‌ها

همه رفتند؛ من مانده‎‎‎ام و خدایم...

نَنوشته‌ها

همه رفتند؛ من مانده‎‎‎ام و خدایم...

روسپ*ی‌های رسانه ایی

برخی نوشته‌ها در ذهنم ادمی تثبیت می‌شوند به معنای واقعی کلمه!

خدا رحمت کناد نویسنده خوش ذوقش را؛





راه دیگری نیست؟ چرا.

می‌توان عین «روسپی‌ها» که هرشب و هرلحظه یک‌جای دیگرند، همزمان برای این روزنامه و آن روزنامه و این مجله و آن‌یکی و آن‌یکی و آن‌یکی نوشت. حتا می‌توان رفت فلان خبرگزاری که کلمه‌ای پول می‌دهد و کیفیت را فدای کمیت می‌کند، عین دست‌گاهِ کپی، خروجیِ تازه بیرون داد. اما، به خدا این کارِ من نیست. من، دوست‌دارم با اعتقاد بروم سراغ کارم. جایی کار کنم که به خط و ربطش معتقدم و تا زمانی که به آن خط و ربط و اعتقاد متعهدم، همان‌جا بمانم و برای همان‌جا بنویسم.


متأسفانه یا خوش‌بختانه، این اعتقاد من است. با این اعتقاد هم، می‌دانم که به جایی نمی‌رسم. می‌دانم که با این روش و منش.... چه بگویم؟ من می‌خواهم زندگی کنم. پس کار می‌کنم تا زندگی‌ام بچرخد، زندگی نمی‌کنم که پول در بیاورم.



پاکت ها-حسام الدین مطهری



پ.ن: به قولی emphasises are mine!


نظرات 10 + ارسال نظر
Sayeh چهارشنبه 15 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:53 ب.ظ

Ajab neveshtei bood ManamKe khabrnegar ya rooznamenwgar nisatam omghe Kare sadeghane ro az beyne in honor ha fahmidam

باران پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:16 ب.ظ http://vajehaye-barani.blogfa.com/

سلام

چی شده حس غریب
من دارم دق می کنم

سلام
نمیشه اینجا گفت خوب
میام وبلاگتون می تعریفم اساسی
حامل هیچ ژیام مسرت بخشی نیستم!
همه چی تموم شد! به بدترین نحو!

گویای خاموش پنج‌شنبه 16 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:27 ب.ظ

به نام خدا

سلام

باهاش احساس همدردی می کنی؟

سلام
با روسپی گری؟

تو بالاخره به سلامت رسیدی ؟
:دی

باران جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:49 ق.ظ http://vajehaye-barani.blogfa.com/

سلام

خیلی دلتنگم خواهر جان
احساس می کنم یتیم شدیم

گویای خاموش شنبه 18 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:24 ق.ظ

به نام خدا

سلام

خیر، با خلاف اون!!



بله سالم رسیدم خداروشکر.


درست فهمیدم؟ کارت رو رها کردی؟؟

روشنم کن پیلیز

سلام
هنوز نه؛ رهاش نکردم فعلا!

با اون اره، با نویسنده اش به شدت همدردی میکنم
به شدت نظرش رو قبول دارم
شاید روزی مجبور شم قیدش رو بزنم بر خلاف عقایدم
ولی بااین روسپی گری و این تعبیر برای این افراد موافقم

باران دوشنبه 20 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:50 ق.ظ http://vajehaye-barani.blogfa.com/

سلام

سری به کوچه صداقت بزن لطفا
لازم است پوزه بعضی ها رو بمالیم به خاک اساسی
سر دبیر مظلوم را دریاب!

2066 چهارشنبه 22 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:41 ق.ظ

به نام خدا
سلام

یه داستان خوندم از یک چنین فردی که به راه راست برگشت با کلی آه و گریه و زاری و دعا.
داستان غمناکی بود.
انشالله این افراد حوزه ی کاری شمام به راه راست بیان هر چه زودتر.

رو اعتقادتون باشید، هرچند به جایی نرسید لااقل به بی راهه نرفتید!


التماس دعا
یا علی



سلام
ممنون

دعا کنید خدا کمکمون کنه تو راهمون باشیم

باران چهارشنبه 22 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:45 ق.ظ http://vajehaye-barani.blogfa.com/

سلام

چه خبر؟
سردبیر جدید دارید؟

سلام
میاوم وبتون میگم

گویای خاموش دوشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:41 ب.ظ

به نام خدا

سلام

اوه! آپ کن دیگه!

نکنه منتظر سوژه ای؟!

هییییییییی روزگار
وقتی دارم درس میخونمکلی سوژه یادم میاد برای تک تک وبلاگام
پی سی که روشن میشه از ذهنم میرن همشون!

باران دوشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:03 ب.ظ http://vajehaye-barani.blogfa.com/

سلام خواهر جان
خدا پدر و مادر عزیزت رو برات نگه داره!
خدارو شکر از فشار امتحانات خلاص شدی
به توصیه ت عمل می کنم و بازم صبر می کنم
اگه زنده بودم تو یه فرصت بهتر بهتون سر می زنم.
به همه بچه ها سلام برسون
تو نماز قضاهات مارو هم دعا کن

سلام
اگر خدا توفیقی داد و نماز های قضام رو خوندم چشم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد