نَنوشته‌ها

همه رفتند؛ من مانده‎‎‎ام و خدایم...

نَنوشته‌ها

همه رفتند؛ من مانده‎‎‎ام و خدایم...

طلسم انفلانزا!

نفر اول ، پس از گرفتن مصاحبه ها...راهی بیمارستان شد!

انفولانزا!

دوست من هم وقتی روی گزارشش کار میکرد ، اذعان داشت حالش خوب نیست...

دیروز که با مدیرمان تماس گرفتم و روند گزارش ها را جویا شد، از صدایش فهمیدم انفولانزا گرفته است....

امروز ابریزش بینی و سردرد و کرختی جسم من هم پیام تازه ای منتقل میکند!

 وقتی هم می گویم این گزارش طلسم شده است میخندد و میگوید شطح و طامات نگو!


نظرات 1 + ارسال نظر
آنشرلی پنج‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 08:35 ب.ظ

تخیلت قویه به شدت!

عجب!
اگر همه اش تخیل است..چرا تاکنون بهبودی در من حاصل نشده است؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد