زمان: در ساعت شلوغی، غروبهنگام
مکان: مترو!
زن درشت هیکلی کنار من نشسته بود و مدام «آه» عمیق و حجمی از هوا را از سینه برون میداد و خدای را سپاس میگفت؛
به او گفتم: خدای هم رضایت ندارد که با این حجم سیری که بلعیدهای، آه بکشی و او را سپاس گویی!
که او از حمد و ثنای تو بینیاز است و ما خلق الله حاضر در این قطار، به اکسیژنی برای تنفس سخت نیازمندیم!
(البته توی دلم)
پ.ن: هوا بس ناجوانمردانه زمستانی نیست! :(
نمى دونستم زن ها هم بوى مرد مى دن![](http://www.blogsky.com/images/smileys/017.gif)
نه دیگه، زن های بوی سیر میدن هر از گاهی.
سلام
چه وضعیه آبجی؟ چرا انقد حرفای بو دار میزنی؟ سرتو به باد میدیا! :دی
بابا سیر که خوبه؛ مشکلی ندارم! راستش تا حالا بروی کسی نیاوردم، جون دست خوده طرف نیس، اما بوی لوزه رو نمیتونم تحمل کنم! نمیدونم خودشون چی میکشن؛ کاش کسی دچارش نشه! :(
این یعنی چی؟
? time eater (ghool akhar sonic generation ) shabih mephiles nist
میگماااا!!! این بوی سیره، وسط ه اینهمه بوهای خوب تولد هنوز گم و گور نشده آباجی خانوم؟ ؛)
جشن ه مثلا هاااا!!! :)
حالا باعشه! شیرینی که میدونم نمیدین! قبول! بابا یکم دامبول و دیمبول راه بندازین، ملت جوونن، یکم لازمه اون انرژیشونو تخلیه کنن خببببب!!! :دیییی
بهله! ؛)
:))))
شنیدم تولدته !
تولدت مبارک زهرا جان
سلام
ممنون خانم
به نام خدا
سلام
سال نو، نوروز 93 بر شما مبارک.
انشالله به جای هفت سین سالتون سلامتی در سفره تون باشه:)
راستی تولدتون مبارک ببخشید دیر شد
سلام
ممنون
:)