خیلی سخت نبود،
فقط قرار بود اگر روزگار تلخی به کاممان نشاند،
گریه کنیم، آه بکشیم، غر بزنیم حتی،
ولی انگشت اتهام سمت خدا نگیریم...
کاسه کوزهها را سر او نشکنیم.
خیلی سخت نبود؛
فقط با خدا قرار گذاشته بودیم،
دل دیگران را نشکنیم،
با همه مهربان باشیم،
یا حداقل ظلم نکنیم.
پ.ن1: کاش همین چند عهد و پیمان ساده را حفظ کرده بودیم، کاش!
پ.ن2: خیلی تلخ است آخرین خاطره تو، آخرین تصویر تو در ذهن من، نگاههای طلبکارانه و بی تفاوتت باشد!
پ.ن3: دوست دارم با همه کلماتی که توی دایره المعارف جمع شده، به همه زبان های بشری، از تو بیزاری بجویم... لعنت به همه حرف ها و بغض های فروخورده!
:(
نه چون اهل خطا بودیم، رسوا ساختی ما را
که از اول برای خاک دنیا ساختی ما را !
ملائک با نگاه یأس بر ما سجده می کردند …
ملائک راست می گفتند، اما ساختی ما را !
که باور می کند؟ با اینکه از آغاز می دیدی
که منکر می شویم آخر خودت را، ساختی ما را !
بــه ظاهر ماهیانی ناگزیر از تنگ تقدیریم
تو خود بازیچه ی "اهل تماشا" ساختی ما را !
به جای شُکر، گاهی صخره ها در گریه می گویند
چرا سیلی خور امواج دریا ساختی ما را؟
دل آزردگانت را بــه دام آتش افکندی …
به خاکستر نشاندی، سوختی، تا ساختی ما را !
فاضل نظری
-----------
باربط یا بی ربطش رو نمی دونم..
اما این بیتش خیلی درد داره، شاید به دردناکی پست تو..
که باور می کند؟ با اینکه از آغاز می دیدی
که منکر می شویم آخر خودت را، ساختی ما را !
سلام گویا
بعلی
واقعا
هیییییییییییییییییییییییییی روزگار!
اون اسم فراموش شد، وگرنه نمی خواستم که مثلاً بی نشان کامنتیده باشم :))
بلی خانم
متوجه شدم
دستی دلم را سخت در خود می فشارد
گاهی که دلتنگم ولیکن همدمی نیست!
لبخند کمرنگی به لب می کارم؛ انگار
اوضاع بر وفق مراد است و غمی نیست!
به نام خدا
سلام
امشب که داشتم وارد وبتون می شدم گفتم الان هوارتا پست رو از دست دادم :دی
ولی خوشبختانه یا متاسفانه فکرم درست از آب در نیومد :دی
واقعاً خیلی سخته سر این نوع عهد ها بمونه آدم . خیلی
خیلی سخته :|
سلام
آره، یه مدت حس نوشتنم خشکیده! :D