نَنوشته‌ها

همه رفتند؛ من مانده‎‎‎ام و خدایم...

نَنوشته‌ها

همه رفتند؛ من مانده‎‎‎ام و خدایم...

فقط نیم ساعت!

صدای روضه از بیرون می آید..

قلبم در سینه جای نمیگیرد..

روح میخواند عطش رفتن را

و کار و عقل و خستگی، نغمه ی ماندن سر داده اند!

افسوس خوردن ها فایده ندارد...

اگر فقط نیم ساعت میتونستم زودتر از محل کار بزنم بیرون....

اگر فقط...


قدر آزادیت را بدان....


نظرات 3 + ارسال نظر
آنشرلی شنبه 28 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 10:48 ب.ظ

ولی این جا از نوای عزاداری خبری نیست!
این طوری عقل و عشق هم به جان هم نمی افتند و شاید کم بیفتند!

پس مشخص شد بی سعادت تر از ما هم یافت می شود همی!
:دی!

2mim شنبه 28 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 11:06 ب.ظ http://www.2mim.mihanblog.com

Salam,
Webe bahal va jazzabi dari,
age mayeli webe mano ba name " 2mim | Sargarmi , Tafrihi " (albatte be farsi) link kon va khabaram kon ta kheyli zood linket konam.
Movaffagh bashi.
Bye

از وبلاگت بازدید کردم..به دلم نچسبید...برای همین لینکت نکردم..و نمیخام هم لینکم کنی!

سعید چهارشنبه 23 دی‌ماه سال 1388 ساعت 08:15 ب.ظ http://raheeshgh.blogsky.com

باور کن به جان مادرم نمیتونم پروفایلتو پیدا کنم

این لینک پروفایلم
http://nanveshteha.blogsky.com/profile/233219145122072/

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد