جدال صرفا میان پای چپ من و شمشادهای لجوج کنار پیادهرو که مانع ورودم میشدند نبود!
جدال میان هویت و خواستهی من برای عبور بود و نگاههای منتظر بیش از دویست مرد تجمعکننده!
نتیجهی این جدال فقط باخت من به ان همه نگاه نبود!
نتیجه، مسدومیت دست راستم بود...
و
درد و ناکارآمدی انگشت شست! با گذشت قریب یک ماه!
فاکتور بگیریم تلی از خاکی که بر همهی سر و جانم نشست.
می گن خبرنگاری شغل سختیه! یک گوشه ای از سختیه مضاعف این شغله!
ممنون بابت دلگرمیه صمیمانه ات...!