از اول هم همه میدانستند این شغل جدید خیلی تغییرش داده؛
همیشه میگفت آزارهای شما مرا خسته کرده؛ همیشه میگفت شما ناکارامد هستید.
اما از زمانی که یک هفته هر روزش را دیدم و به چشمهایش خیره شدم، گفتم آدم سابق نیست.
یکی دیگه هم همینها را گفت، منتهی میگفت پول ادمو عوض میکنه!
نمیدانم چه بود؛ هر چه بود خیلی عوض شد؛ گاهی وقتها نمیشناختمش، ان فرد پر ارنرژی نبود، آن دلبستگی به کارش را نداشت
وقتی گفت میرود، همه اصرار کردیم بماند،
ماند،
اما روحش جای دیگر بود؛ بعد هم کم کم بیتفاوتتر شد.
بیتفاوتی بد دردیست، خیلی بد دردیست، یکی اگر بیتفاوت بشود یعنی دیگر نیست، بود و نبودش یکیست؛ شاید هم میخواست حالیامان کند که دیگر میخواهد برود و ما نباید بخواهیم بماند!
باک بنزینش خیلی خالی بود؛ دلش هم نمیخواست برود پرش کند؛ میگفت نمیتواند، ولی من میگفتم نمیخواهد! خیلی بدش آمد وقتی گفتم که خودت نمیخواهی؛
خیلی بدش آمد.
من اما دوستش داشتم، خندهها و نگاههایش را دوست داشتم؛ همیشه مثل یک برادر مهربان بود برای ما؛ قبل از اینکه بیتفاوت بشود. قبل از اینکه بیخیال بشود، دلم برایش میسوزد، اگر برنمیگشت و بیتفاوت نمیشد اسطوره میماند!
مثل رضازاده که در اوج رفت و اسطوره ماند؛
اسطوره ایستادگی در برابر کجخلقیها، اسطوره ایستادن در برابر مشکلات، اسطوره ادب انسانی.
خدا پشت و پناهش باشد
خیلی دلم میخواست هایپر لینک بدهم به وبلاگش، دستم نرفت اما....
****************
پ.ن1: خیلی وقت پیش نگاشتم متن فوق را؛ مصلحتاندیشی نگذاشت زودتر منتشرش کنم!
پ.ن2: وقتی رفت خیلیها برایش اشک ریختند؛ خیلیست که کارمند برای از دست دادن رئیس گریه کند؛ خیلی معنا دارد!
سلام
نمی توانم این اوصاف خشن و تیغ دار را در باره او باور کنم.
باور نمی کنم اهل عوض شدن و تغییر رویه و اخلاق دادن به خاطر پول باشد.
من هم دلم برایش می سوزد اما به خاطر این قضاوت بی رحمانه که در باره او می شود.
در درون آدمها اتفاقاتی می افتد که گاهی از ابرازش بیم دارند یا به مصلحت نمی دانند یا ضرورتی برای اعلان آن نمی بینند یا معذوریتهای دیگری در بین است.
دلم نمی خواهد مجسمه ای که از مهربانی او در ذهنم ساخته ام خراب شود.
به خاطر حوادثی که در کشور اتفاق افتاده دلم گرفته اما این متن را که دیدم دلم شکست...[ آیکون اندوه از ته قلب]
اوه نه
اوصاف من خشن نبودااا
من اصلا این که ژول عوضش کرده رو خودم قبول ندارم
ابدا هم مجسمه مهربانیش رو نشکستم!
نگید اینطوری ...
من منظورم تصویر سازی منفی از ایشون نبود
ز من هرآنکه او دور، چو دل به سینه نزدیک
به من هر آنکه نزدیک، از او جدا جدا من
ستاره ها نهفته است در آسمان ابری
دلم گرفته ای دوست! هوای گریه با من...
..........
به لطف خدا زیاد دور نیست روزی که دوباره محفل انس مان در سرایی دیگر به پا شود و باز "با هم" برای اعتلای "حق" مجاهدت کنیم...
موقتا حلالمان کنید!
سلام
رصد میکنید یا تله پاتی به هنگام،شما را به وبلاگفرا میخواند؟
انشالله همینطور بشه
با هم ، برای اعتلای حق...انشالله
اره
مرد نازنینی بود
این اواخر یه قولایی داده بود اما صد حیف که رفتش
حالا بودجه ما به درک
خودش حیف که رفت
البته بازم بحث بودجه در میونه
سلام حس جان!
ببخش! شاید در باره متن شما قضاوت درستی نکرده ام،
شاید خیلی احساسی و بی منطق، نظر داده ام،
خدا تو و او را از من نگیرد...
سلام
عیب نداره
همه نظرات در این وبلاگ محترمند
سلام
من تله پاتی ندارم و متاسفانه اینقدر هم سر خودمو (الکی)شلوغ کرده ام که فرصت نمیکنم وبلاگ خودمم چک کنم(ولی نوشته های شما رو دوست دارم و گهگاه سرکی میکشم)
اما درباره این پست اخیرتان:
دوستی لینک اونویسی را برام فرستاد. (به خانم باران شک نکنید چون ایشون نبودن/ از بچه های شبکه هستن این دوست مشترک) و گفت که "نقد بیرحمانه ای ازت کردن برو از خودت دفاع کن" ولی من مطلب شما را کاملا "رحمانی" دیدم و نیازی به دفاع ندیدم.
دعا بفرمائید - یاعلی
سلام
ممنونم
لطف دارید
نمیدونم چرا برخی معتقدند نقد و جسارت به شماست
من توش منفی ندیدم
من فقط روایت از تغییری کردم که رخ داد؛ هیچ علتی هم براش ندیدم
در واقع به برخی از علت ها رو میدونم وبهتون حق میدادم که این تغییر رخ بده
و در آن واحد تحسین میکنم این استقامت دو سه ساله رو؛
دوست دارم حتی این نکته رو تاکید کنم که همکاری با شما برام سرشار از تجریه، یادگیری و پربار بود...
از حُسن نگاهتون سپاسگزارم
انشالله هرجا که هستید موفق و موید باشید و حلال کنید ازارهای ما رو
متن جالبی! بود.
انشاءالله همه رفقای ما توهمه جا موفق باشن!
من را هم حلال کنید!
سپاسگزارم!
بزرگوار هستید شما؛ شما هم حلال بفرمایید من رو؛
بی خیال بابا
تو فکر می کنی یه فسیل شیش دانگ (باران) که خزیده پشت یه رایانه و همه دنیا رو با یه مانیتور 17 اینچ می بینه می تونه قضاوت درستی از قضایا داشته باشه ؟
اختیار دارید
شما اگه فسیل باشید که ما یعنی محو و نابودیم اساسا!
سلام هرچی یاد گرفتم از این رییس بود بابت همین من هم از ره دور اشک میریزم
سلام
خوب رئیسی بود..خوب!