در چشمها خیره نگاه کنی؛ و دروغهایت را،
با اعتماد نفس، به
اسم تحلیل تحویل دهی! Politics means: Staring in the
eyes & Delivering lies! پ.ن: سیستم ارتباط مستقیم و روی خط ( (Onlineصرفا برای ارتباط با من نیست! برای ارتباط من با شما ببیندهی محترم! میباشد.
سلام
این برداشت خودت از سیاسته یا ترجمه عقیده دیگرانه؟
راستی قضیه اون پی نوشت چیه؟ شان نزولش چیه؟
سلام
برداشتم پس از گپ با یه ادم سیاسی خارجکی!
قضیه همینیه که پایین صفحه میبینی
زده که برای ارتباط انلاین با حس غریب کلیک کنید
بیچاره مرحوم مدرس!
الآن با این تعریف شما دیانت مدرس یعنی:
«در چشمها خیره نگاه کنی؛
و دروغهایت را، با اعتماد نفس، به اسم تحلیل تحویل دهی!»
(البته توی متن انگلیسی خبری از اعتماد به نفس و تحلیل نیستا)
به به
سلام
از اینوراااا
نکته ی انحرافی متن انگلیسی همین بود
می خواستم تست کنم ببینم کی دقت میکنه
بعدشم سیاست مدرس عین دیانتش بود ولی الان ....
من قطاری دیدم که سیاست می برد
و چه خالی میرفت!
سلام کدخدا
بد دردیه سیاست زدگی...
خدا رحم کنه به مملکتمون
علیک سلام
شما که نشناختید چرا یه طوری وانمود می کنید که انگار شناختید؟
ضمنا نظر ندادن به معنی نخوندن مطلب نیست! (این رو از مقایسه تعداد بازدید با تعداد نظرات می تونید تحقیق کنید)
هیچ کس دقت نمی کنه! خوب وقتی ترجمه ی فارسیش هست واسه چی انگلیسیش رو بخونه.(البته میشه خوش بین بود و گفت به ترجمه شما اعتماد می کنه)
ضمنا من توی جریان انتخابات گذشته به این نتیجه رسیدم که منظور مصدق از "ما" توی این جمله تنها خودش و یا همفکرانش نبوده، بلکه این "ما" عمومی تر از این حرف هاست. یعنی:
«سیاست هر فردی عین دیانتش هست و بالعکس.»
البته یه برداشت شخصیه!
مگه چن نفر توی دنیا نام کاربریشون در انجمن ها با عبارتی از ابیات حافظ و دارای ش ش س هست؟
و مگه چند نفرن که جرات میکنن به ترجمه های من ایراد بگیرن؟
به برداشت شخصیتون هم احترام میذارم ..به میمنت و مبارکی روز زن!
به نام خدا
سلام
یه وقتا حس می کنم حرفای چند سال پیشم رو الآن تازه خیلیا دارن متوجه می شن!
بله خب، نقل به مضمون می کنم از هیتلر که: هرچی می تونی دروغ بزرگ تر بگو، ملت بیشتر باور می کنن!
من توی یه ایامی! این رو شدیدا حس می کردم (الآن نیز!)
پ.ن.
بازم بچه های یونی رو نریزی سرم :دی
سلام
شما اولا در یونی رویت شوید بعدا درباره ی ریختن یا نریختن دیگران به توافق میرسیم!
سلام.
یه کشیش ه می خواست بدونه پسرش در آینده چیکاره میشه برای همین رفت رو میز اتاق پسرش، یه انجیل، شیشه ی شراب و چند سکه طلا گذاشت و رفت یه جا مخفی شد.
چند دقیقه بعد پسرش اومد سکه ها رو گذاشت تو جیبش، کتاب مقدس رو زد زیر بغل و قبل اینکه از اتاق خارج بشه یه قلپ گنده شراب نوشید.
کشیش ه گفت: اُه مای گاد (:دی) پسرم می خواد سیاستمدار بشه.
نظرم از متن بلند تر شد
سلام
همین که من با این متن کوتاه تونستم شما رو ترغیب به نگارش این متن بلند-هرچند تکراری- بکنم یعنی موفقیت ننوشته ها!
پ.ن: متن فوق فارغ از هر گونه کنایه نمی باشد!
حیف اون همه خط که نوشتم
پ.ن: همین که احساساتتونو در جهت کنایه زدن تحریک کردم، یعنی ... روانشناسا میگن یعنی کنترل احساسات دیگران
عجب!
اینجاست که شاعر میگه:
اعتماد به نفستون منو کشته!!!!
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام من که حالم خوبه تو چهتور
دوست دارم
خدا حا فظ
سلام قند عسلم/منم دوست دارم
بوس
به نام خدا
سلام
این جا رو نمی خوای آپ کنی؟
سلام
از تو این پرسش بعیده گویا جان...
وضعیتت رو می دونی که...
.سلام بزرگوار
.
.
وقتی که قیمت شهامت کمتر از قیمت نونه
وقتی نقل نقد و سکه است هر شغالی مهربونه ...!
قربونت برم خدایا تورو می خوان واسه حاجت
دیگه انگار وقته اونه از خدا هم باخبر شد !!!
زیر بارون رفت و با عشق
بود و موند و خیس تر شد ...!
موفق و سلامت باشید
سلام
ممنون از متن زیبایی که به یادگار گذاشتید