نَنوشته‌ها

همه رفتند؛ من مانده‎‎‎ام و خدایم...

نَنوشته‌ها

همه رفتند؛ من مانده‎‎‎ام و خدایم...

موضوع انشا: روزمرگی

روزمرگی خیلی چیز بدی است!


برای همین است که از قدیم‏الایام، عارفان و سالکان و بزرگان آن را «مرگ تدریجی یک انسان» لقب داده‏اند و شعرای بسیاری در مذمت آن شعر نسروده‏اند و نویسندگان نیز همواره به‏دنبال تحریم این مسئله بوده‏اند.


روزمرگی چه‏گونه روی می‏دهد؟


روزمرگی زمانی روی می‏دهد که روزهای زندگی یک انسان درست مثل همیشه ورق بخورند؛ بی‏هیچ تغییر اضافه و محسوسی!


روزمرگی حالتی است که در آن، شخص روزمره شده، صبح‏ها با صدای زنگ ساعتش در یک زمان خاص، چشم‏هایش را می‏گشاید اما حوصله برخاستن از تخت خواب نرمش را ندارد، در واقع انگیزه‏ای برای رفتن به سر کار و یا آغاز روز جدیدی از زندگیش را ندارد.


روزمرگی یعنی هر روز پشت میز اداره‏ات بنشینی و خمیازه بکشی و گاه و بی‏گاه «ید» مبارک را بری پرندن مگسی (این روزها برای فشردن کلید های موس) به زحمت بیندازی؛


البته این حالت می‏تواند در هر بُعد از زندگی یک انسان مشاهده شود؛ چه در زندگی کاری، چه در زندگی فردی  چه در زندگی مشترک؛ از خصیصه‏های ثابت آن هم این است که فرد روزمره شده از روزهای زندگیش در هر یک از ابعاد مذکور، کوچکترین لذتی نمی‏برد!


عارفان این حالت را به صرف حدیث مبارک  «هر کس دو روز از عمرش مثل هم باشد ضرر کرده است» مذموم می‏دارند  و بزرگان بعضا به دلیل خسارت مالی به روند کاری و تاثیر منفی بر روی سایر افراد جامعه، خطرناک می‏شمارند...


درمان


درمان این حالت مخوف، هنوز کشف نشده است! اما توصیه می‏شود کسانی به روزمرگی دچار هستند خود را از بالای یک بلندی به پایین پرتاب نمایند تا علاوه بر تجربه‏ی چند دقیقه هیجان، با درد جسمی، درد روحی خود را به فراموشی سپارند!


برخی دیگر نیز توصیه می‏نمایند که فرد روزمره شده از شغل خود استعفا دهد تا شکمش گرسنه گشته و روزمرگی یادش برد. (این افراد به این قول که «گشنگی نکشیدی که عاشقی یادت بره» استناد می‏نُمایند!)


مع هذا، نویسنده‏ی محترمه مکرمه هیچ یک از روش‏های فوق را کارآمد توصیف نکرده  و برای همه‏ی روزمرگان -من جمله خودش-  آرزوی شفای عاجل می‏نمُاید.


این بود انشای من!



 

پ.ن1: یکی از موهبت‏های اسلامی همین تغییراتی هست که مکرر در زندگی ما روی می‏ده: رمضان، شعبان، محرم؛ وگرنه بعید بود که تکانی به خود بدهیم و روزمرگی را بتکانیم!


پ.ن2: شاید برای همینه که خارجکی‏ها این‏قدر به‏دنبال تغییر هستند؛ و برای همین همواره توانسته‏اند برای فرار از روزمرگی‏ها به اکتشافات جدید برسند!!!


پ.ن3: و سکوت تنها گریزراه از دست کسانی است که انرژی مضاعف برای بحث! کردن و اثبات حقانیت تصمیم‏های خود دارند!

 

نظرات 7 + ارسال نظر
گویای خاموش دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:08 ق.ظ

به نام خدا

سلام


به نسبت قبل خیلی کمتر می رم مسنجر، وقتیم می رم تو نیستی خو.

یهو یاد اون شبایی افتادم که با تو یا شقایق در مورد کنکور چت می کردم!!
البته نه که دلم برای اون ایام کنکور تنگ شده باشه ها
اما یه حال و هوای خاص نه چندان خوشی دارم امشب، که یادآوری اون چت ها یه کم خوشایند بود.


و...
روزمرگی...

خب..
آره خدا نیاره این بلای خانمان سوز رو!

اتفاقاً اخیراً هم گرفتارشم!
اگرچه اندکی متفاوت با تشخیص هایی هست که تو نوشتی! یعنی دلایلش خیلی پیچیده ست...

حالا برام آرزوی شفای عاجل می کنی یا برم خودمو از پشت بوم پرت کنم پایین؟

سلام
برات دعای شفای عاجل دارم ولی پرت کردن از لبه فرش رو به بهت اکیدا توصیه میکنم!
گویا
این ترم گویا پایان نامه داره بهمون نزدیک میشه ..
گویااااااااااااااااااااااا
نمره ها چطور بود؟
(سوال ناموسی در ملا عام!)

مسیر عشق دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:20 ق.ظ http://koraim.blogfa.com

سلام
طاعات وعبادات قبول
در مورد روزمرگی خوب ومتین نوشتید
استفاده کردم
بی خبر نباشیم از شما

سلام
ممنون
حتما سر میزنم وبلاگتون

دوسجون دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:44 ب.ظ

روزمرگی هم مثل یه سری از عارضه های روحیه که کسی جز خود آدم برا درمانش نمی تونه کاری بکنه
اینطور موقع ها لازمه
وسط جریان آب پاشی، وایسی، اطرافتو ببینی، موقعیتتو خوب بررسی کنی و ادامه بدی
خودت باید سعی کنی تو زندگیت تغییر ایجاد کنی حتی با کوتاه کردن مو
هر کسی یه حدی از تغییر روزمرگیشو از بین میبره
میدونی شغل ما مثل پلیسای جنایی نیست که هر روز و هر لحظه با مورد جدید روبرو میشن
گرچه اونا هم دچار روزمرگی میشن!
توصیه میکنم
برای شروع مسیر رفت و آمدتو به کار و خونه عوض کنی و حتی جای نشستنتو با بقل دستیت
میدونم خیلی اثر نداره ولی کاچی بعض هیچیه
میتونی از طرح دوست پسر یابی جدید شبکه سه هم استفاده کنی
البته اگه یه شیطون مثل نیمای شبکه یک هم پیدا کنی هیجانت چندبرابر میشه!

سلام

به به
چه توضیه هایی!

دارم برات....

باران دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:48 ب.ظ http://vajehaye-barani.blogfa.com/

سلام
حرفم نمیاد
از اینجا خوشم میاد همینجوری اومدم

سلام
منم بی دلیل اسمت رو در کامنت گذاران می بینم خوشم میاد


همیشه بیا اینجا/
ارتباط مستقیم هم که هست

گویای خاموش دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:31 ب.ظ

به نام خدا

سلام


از 11 واحد (یکیش وصایاست)، تا حالا فقط نمره ی 3 واحدش رو اعلام کردن!!!

اون دو تا استاد دیگه که با هر کدوم 2 تا 2واحدی داشتیم، هنوز نمره نزدن! البته بچه هایی که قبلاً باهاشون کلاس داشتن همون 1ماه پیش خیالمون رو راحت کردند که زودتر از شهریور منتظر نمره های این دو تا استاد نباشید، کلاً نافرم دیر نمره می زنن.

اونی که نمره زده، بدترررررررررییییییییییین امتحانم بود که افتضاح داده بودمش دقیقاً از هرجایی که نخونده بودم سؤال داده بود اما خب، نترس پاس شد


تو نمره هات چطور شدن؟
(سؤالی نامأنوس در ملاء عام! )

سلام
رسما اعتراف میکنم طی تمام سال های دبستان، راهنمایی، دبیرستان و کارشناسی همچین نمره های افتضاحی نداشتم!
دو نمره افت معدل!
میدونی یعنی چی؟!!؟!؟

یعنی باید دو ترم بعد خودمو بکشم وگرنه این لکه ننگ پاک نمیشه!

راستی یکی از نمره های خشنگ هم نیومده
همون ماون پژوهشی دانشگاه تهران/میدونیم که وسط های ترم بعد میاد نمره هامون
حالا ما چرا داریم در ملا عام لو میدیم خودمونو؟

کدخدا سه‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:31 ق.ظ

پایان شگفت انگیز!!
گویا همیشه اصل حرفهای شما در "پ.ن"هایتان است!
لذا زین پس پست هایتان را از پی نوشت ها شروع به خواندن می کنم!
راستی! خبرنگار مسلمان مومن که به روزمرگی نمی افتد...

دقیقا
بعضا نوشتن همین پی نوشت هاست که من رو وادار به نوشتن یک پست می کند!


با این جمله موافقم که «خبرنگار» مسلمان و مومن به روزمرگی نمی افتد
ولی من نه خبرنگارم در حال حاضر
در مومن بودنم هم تشکیک هست
لذا شامل حال من نمی باشد
و مرا از خیل روزمرگان جدا نمی سازد
ملتمس دعا

گویای خاموش دوشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:53 ب.ظ

به نام خدا

سلام

باقری دوست هم نمره زد!
کاملاً معلومه همین طوری نظری نمره داده :دی

می گممممممم! من چراااااااااا دفعه ی قبل این عکسه رو ندیده بودم؟!! یعنی چشمم بهش خورده بود، اما اصلا توجهی بهش نکرده بودم!!
بی نظییییییییییییییره!!
یعنی آخرشههههههههههههههه!

سلام
من استادی رو ندیدم که کشکی نمره نده!
امیدوارم تور ضایت نسب داشته باشی حداقل!
این قدر هم وبلاگ منو سر سری نبین که موارد مهم رو از قلم بندازی!
چرا نمی آپی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد