میگویند: زمان، حلال دردهاست...
دروغ میگویند!
زمان هیچ چیز را حل نمیکند! این زمان لعنتی باعث نمیشود این فاصلههای نجومی میان من و «تو» کم شوند! این زمان مرا به «تو» نمیرساند! اگر دورتر نکند!
همهی این سالهایی که گذشتند تنها من را دورتر کردند...
شاید هیچ کس نداند همهی تلاشهایم را؛ طی همهی این ماههایی که گذشت... (گرچه برای رسیدن به «تو» هیچ وقت کافی نبودهاند) ولی هیچ وقت جواب ندادهاند! هیچ چیز اینجا خوب نیست...
دورتر میشوم؛
«تو» نگاه میکنی رفتنم را؛
و میدانم و خوب میدانم که هر روز بیشتر غصهام را میخوری!
این زمانهی نچسب؛ این دوران سیاه! در این عصر که دنیای ارتباطات است؛ هنوز هیچ کس نتوانسته راه ارتباط من با «تو» را کشف کند!
ساعتهایی که جادهی ارتباط من با «تو» مسدود است هر روز فزونی مییابد! و من هنوز پای آمدن ندارم! خستهام و خودت میدانی! میدانی لحظههایم بی «تو» رنگ ندارد! میدانی دقیقههای زندگیام مردهاند! اگر اصلا زندگی مانده باشد برای جسم بی روحی که تنها ثانیههایش را میگذراند!
«تو» همهی هستی منی...و خودت میدانی!
و من تنها بخشی از روح «تو» را دارم!
«تو» باید کاری کنی! من نمیتوانم ...
این را علی در مناجاتش در مسجد کوفه خوب به تصویر کشیده است...
پ.ن 1: they say time can heal the pain; yea it does; but it won’t
get away …when you look deep inside sth always hurts…
پ.ن2: خدایا این «زمان» سد راه رسیدن من به «تو» است؛ بیا و این سد را بردار!
پ.ن3: حذف فیزیکی! تنها گزینه ای که وقتی آدمی حس نا مفید بودن را دارد به ذهنش خطور میکند؛ در این گونه مواقع یا حوادث بهگونهای پیش میرود که حس مفید بودن در وجود آدمی احیا میشود و یا فردی از ناکجاآباد این حس را منتقل میکند و یا همهچیز با یک اقدام شاید نهچندان معقولانه پایان میپذیرد! مراقب آدمهایی که به «حذف فیزیکی» خود میاندیشند باشید! خیلی زود دیر میشود!
سالهاست که راه رسیدن به او پیدا شده
جوینده یابنده است بگرد پیدا می شود
او اینگونه است هرچه بهش نزدیکتر بشوی بهتر میبینیش پس چشمت بر واقعیت باز می شود که دورتر هستی
البته این جمله را اگر متوجه نشدی خیلی سخت نگیر[:S017:
سلام
کاش حس دوری من از این جنس بود؛ از جنس خیلی دور خیلی نزدیک!
اما حس دوری من از جنس دیگری است...
برای خودت یکسری چیزابافتی دیگه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
نیلو!
تو به احساسات پاک و عاشقانه ی من میگی بافتنی؟
حالا شاید یکم ناپاک باشه ولی بازم «بافتنی» نیس!
ای جان دلت شکست نازنین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شوخی کردم در روایت داریم مولا امیرالمومنین میفرمایند: هر روزی که در آن گناه نکرده باشی آن روز عیداست؛ هرروزی که عید باشه یعنی به خدا داری نزدیک میشی مگه نه؟!!!!!!!!
یا در روایت داریم اگر خدا پشتیبان بنده اش باشه زمین و اسمان جمع بشوند نمیتوواند کاری کنند از این رو از نام های خداوند یاظهیر من لاظهیرله(ای پشتیبان کسی که پشتیبانی ندارد) یا عماد است پس غصه و واهمه چرا؟بنده ای که برای یه نفسش به خدابنداست چه میتواند بکند مورچه چیه که کلاپاچه اش چی باشه نازنین؟؟؟!!!!!!
نه دلم نشکست...همین دوری از خدا و همین نداشتنشه که آدم رو عذاب میده!
وقتی خدا رو نداشته باشی...همون طوری که خودت نوشتی هیچی نداری!
من هم دلم میخواد به خدا نزدیک بشم..دعا کن!
خیلی با احساس بود،دوسش داشتم
سلام
میسی
به نام خدا
سلام
----
پ.ن. الآن از استرس و غصه دارم خفه می شم! ایشالا نامه ت رو بعداً جواب می دم :(
سلام
استرس چرا؟ چی شده مگه؟
نکنه جمعه ایی امتحان داری؟ بی خیال !
عین من یه فیلم زبان اصلی بذار ببین حال کن! درس رو میخوای چیکار
سلام
تو که بچه خوبی هستی خواهر جون،
چرا احساس غریبگی می کنی با خدا
اما خب؛ به قول "مریم" خیلی با احساس بود، دوسش داشتم
سلام
بچه ی خوبی که هستم! در این شکی نیست!
منتهی نه از اون خوبا از این خوبا
سلام
زمان مسکن درداست. باعث میشه فراموششون کنیم و
اشتباهاتو دوباره تکرار کنیم و دوباره دردمون بگیره و ...
------------
خیلی قشنگ گفتم.به به :دی
سلام
خیلی خشنگ گفتید