نَنوشته‌ها

همه رفتند؛ من مانده‎‎‎ام و خدایم...

نَنوشته‌ها

همه رفتند؛ من مانده‎‎‎ام و خدایم...

بغض‌های غروب کرده!

این روزها

غروب که می‌شود؛

بغضی غریب

روی قلبم پهن می‌شود!

مثل گل‌های حیاط خانه کودکی‌ام، که فقط در سایه غروب آفتاب باز می‌شدند...

و گاه چنگ می‌اندازند به همه روح و وجودم.


 mzjf3x23e9tt2do35wll.jpg

یادداشتی برای دوستان:

 در "ننوشته‌ها" کسی لینک نمی‌شود؛ کامنت‌گذاری هم اجباری نیست...

من برخی وبلاگ‌ها را دوست دارم و می‌خوان‌مشان، یا به خاطر نثر و مطلب‌ش یا محض ارزشی که نویسنده‌اش برایم دارد؛ گاه کامنتی می‌گذارم یادگاری و گاه هیچ!

نیازی نیست کسی "ننوشته‌ها" را به حکم رفاقت یا اجبار یا خجالت! لینک کند، کامنت زوری را هم دوست ندارم؛ کامنتی که از دل براید لاجرم بر دل نشیند.

همه این‌جا محترم‌ند و نظرات‌شان گران‌بها؛ کامنت‌ها نه سانسور می‌شوند و نه حذف، ( مگر به خواست کامنت‌گذارنده) از این روی، در نیامدن به این‌جا راحت باشید؛ همان‌قدر که در آمدن و کامنت نگذاشتن و همان‌قدرتر که در کامنت‌های بی‌شمار گذاشتن! تشکر.

نظرات 8 + ارسال نظر
باران دوشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:18 ق.ظ

سلام

نمیدونم سرّش چیه؛ ما از صبح بغض داریم تا غروب، هیچ وختم جم نمیشه از رو قلبمون؛ یه کم پیشرفته تر از مال شماس :)

....

دیگه وب نویسی لطفی برام نداره حس!
نه ذوقی، نه انگیزه ای، نه انرژی ای، نه دل و دماغی...
یه رفیق داشتم دبیرستان، احساسات شاعرانه ای داشت، خیلی ام زودرنج بود؛ یه وختایی که یه قضیه ناراحت کننده واسه ش پیش میومد میگفت:" احساس میکنم کاخ آرزوهام فرو ریخته"

الان من اونجوری ام؛ منتهی مال من ، "کلبه" بود که فرو ریخت :) :(

سلام

شما کلا Advanced هستی خانم

نه اینطوری نگو...کلبه ات باز سازی میشه ان شالله....
یه وقت حذف نکنینش....بعدش عین برخی ها بیان تبلیغ سریال مختار بکن جاش!
به این فکر کن چقدر حس خوبی داره واسه اونی که واسه بیان احساسش واژه پیدا نمیکنه، بعد خودش رو لابلای شعرای تو پیدا میکنه...کلبه ات، همین کلبه ای که میگی فرو ریخته، روحش رو تازه میکنه..یه نفسی بهش میده...آری

۲۰۶۶ دوشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:25 ق.ظ

سلام


یادش بخیر. چقدر منو سر کار گذاشته بودین. میپرسیدم منو لینک کردین؟
یجوری جواب ادیبانه میدادین که نمیفهمیدم یعنی نه؟ یا آره؟ یا بعدا لینک میشوید؟ یا لینک کردم ولی جا دادم گم نشه؟

هرچی میگشتم لینکمو پیدا نمیکردم.
البته اصلا به روی مبارکم نیاوردمااا. کم کم فهمیدم اوه سیستم ننوشته ها غریبانه س. باس غریب بیای غریب بری.
حرفم شنیدی چیزی نباید بگی. چون هم بیشترشو میشنوی هم یکی هست که با چماق میکوبونه تو سرت. (همون دوستتونو میگم که رفته زیارت امام غریب!)
.
.
.
آری دلمان خنک شد

سلام
واقعا؟ من گذاشتمتون سر کار؟ اشتباه نمیکنین؟
آخی..دلم براتون سوخت! خب من به همه میگم در نننوشته ها کسی لینک نمیشه! نه جمله اش ادیبانه است نه گیچ کننده! حالا چیطوری شما دچار ابهام شدید ....( غذا جلوتون نبوده وقتی داشتید میخوندید جواب منو؟؟؟)

غصه نخورید! دست بالای دست بسیار است! اگه شما بیشترش رو از "من" شنیدین، منم بیشترش رو از یکی میشنوم که همیشه آخر آخر میاد و "بیشتر تر"ش رو میگه و میره
:دی
الان دلتون خیلی خنک بشه دیگه
گویای طفلک! یادم باشه بهش پیامک بزنم بگم از لیست دعاهای خیر! حذفتون کنه

خوبه تو این گرما حداقل "دل" شما یکی خنک شد هه هه

۲۰۶۶ دوشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:40 ق.ظ

سلام


یادش بخیر. چقدر منو سر کار گذاشته بودین. میپرسیدم منو لینک کردین؟
یجوری جواب ادیبانه میدادین که نمیفهمیدم یعنی نه؟ یا آره؟ یا بعدا لینک میشوید؟ یا لینک کردم ولی جا دادم گم نشه؟

هرچی میگشتم لینکمو پیدا نمیکردم.
البته اصلا به روی مبارکم نیاوردمااا. کم کم فهمیدم اوه سیستم ننوشته ها غریبانه س. باس غریب بیای غریب بری.
حرفم شنیدی چیزی نباید بگی. چون هم بیشترشو میشنوی هم یکی هست که با چماق میکوبونه تو سرت. (همون دوستتونو میگم که رفته زیارت امام غریب!)
.
.
.
آری دلمان خنک شد

فک کردم سیستم دوبار ثبت کرده خواستم دومی رو حذف کنم بعد دیدم اختلاف زمانی بین دو کامنت زیاده! فهمیدم برای تاکید بیشتر نوشتید برای بار دوم! واسه همین گذاشتم بمونه

نیو فولدر دوشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:26 ق.ظ

منو لینک نمیـــــــــــــــــــــــــــکنی؟
پس منم دیگه نمیـــــــــــــــــــــــــــــــام

تازشم از تو لیست وبلاگام برت میدارم


----------
یعنی این دقیقا منم نه؟ :دی

نه عزیزم نه این که "شما" رو لینک نمیکنم....کلا لینک نمیشه وبلاگم! اصلا اگه لینک میشد کی بهتر از شما؟ ( سبک این مغازه دارایی که میخوان مشتری رو یه جوری حفظ کنن!)

ما دوشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:11 ب.ظ

سلام بر شما
چون کامنت گذاری اجباری نیست
کامنتی نمیگذاریم



خدایت مستدام

سلام عزیزم
ها والا ( لحن اون اقا شیرازیه تو روزی روزگاری) اجباری نیس!

رامکال دوشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:18 ب.ظ

خانوم اجازه...

این نوای پیانوی اینجا آدمو میبره تو خلسه...!! بسیار آرام شدیم...دست شما درد نکنه...آرامشبخشه روی نوشته های شما...

راستی...امیدوارم حال مادر هم خوب باشه...

در مورد کامنت و لینک هم کاملا با شما موافقم...همونطور که من آدرس نمیدم اینجا :D

علیک سلام

البته مضاف بر نوشته های من ارام بخشه! یعنی این نوا، مکمل ارامش بخشی نوشته های من هست.
متشکرم

نیو فولدر دوشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:05 ب.ظ

من که میدونم تو همه رو لینک کردی جز من
هی میرم وبلاگم یادم میره حذفت کنم.


میدونی من از چی بدم میاد؟
اینکه من لینک کنم ملتی که میخونمشون جلو دستم باشن
بعد اگر غریبه باشن ازشون اجازه میخوام.
اگرم نه همینجوری هر وقت دلم خواست میذارمشون هر جا دلم خواست
بعددددد تا من لینکشون میکنم میان میگم اوا مرسی
شما هم لینک شدید با افتخار!!!!
یعنی کفرم میگیره ها! از این با افتخار گفتنشون.
از این همه محبتی که ارائه اش فقط در مقابل دریافتشه

یعنی من چقدر ازین دنیا سیرممممممممممممم

یعنی میدونی چقققققققققققدر نوشتم در جواب این کامنتت، بعد همش پرید؟

ستایش سه‌شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:02 ب.ظ http://nobodylovesme.blogsky.com

ما که از اول هم راحت بودیم
دوست داشتیم کامنت میذاشتیم دوست نداشتیم نمیذاشتیم

سلام
شما کلا ازاد اندیش و ازاد و رها از همه قیودید
:)
خوش به حالتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد