پاییز که میآمد بی خودی حالم رو به راه میشد؛
مخصوصا وقتی مینشستی توی کلاس و استادهای جدید، و بعد هم بوی خوش خزیدن توی کتاب فروشیها و کاغذهای نو را استنشاق میکردی!
آویزان شدن توی مترو و اتوبوس و صف تاکسی و خستگی مشقها و پروژهها و کفرانسها... هیجان برای رزرو اولین کنفرانس؛
و از این دست درس خواندنهای با عشق و حال، پر از شور یاد گرفتن و آموختن...
دلم مهر میخواهد که بروم و بنشینم کلاس «اول ب»
روی نیمکتهای چوبی که پرچهایشان همیشه مانتویم را نخکش میکرد
باز هم همان "با من دوست میشوی" های بچگانه ولی خالصانه که نه بازی با کلمات را بلد بودیم و نه ابایی داشتیم از خواستن.
این بار اگر قرار باشد یاد بگیرم، میخوام زندگی را از نو بخوانم؛
بخوانم که رابطه آدمها فیثاغورثی نیست؛ یادم بماند که زندگی، سینوس و کسینوسش زیاد بالا و پایین میشود اما محورهایش همیشه ثابت است...
یاد بگیرم جمع و تفریق و ضرب و تقسیم، رفتیاند و این تنها "اعداد"ند که در معادلهها باقی میمانند و خواستنیاند؛ نه «ایکسی» باقی میماند و نه «ایگرگ»!
یاد بگیرم که جغرافیای زندگی بینهایت است و زمین یکپارچه! و این مرزهای جغرافیایی را فقط برای ساختن "تاریخ" ساختهاند.
یاد بگیرم که شیمی، یعنی کیمیاگری روحها با واژههایی که گاه لطیف میشوند و زندگی میبخشند و گاه باید بشکنند و بخورند آیینههای زنگار زده روح را!
یاد بگیرم که ادبیات، فقط برای فریب آدمها نیست، که دروغهایت را بپیچی در زرورق قشنگ واژگان و به خورد اطرافیانت بدهی!
حتی یاد بگیرم که هندسه زندگی، همیشه دست من نیست، گاهی باید «جبر» خواند فقط!
و بنویسم مشق زندگیام را، حتی پر از غلط، روی همان دفتر سپیدی بنویسم که قرار بود تمیز بماند همیشه!
وای که چقدر برای آموختن باقیست؛
کدام مدرسه باید نامم را بنویسم؟
پ.ن: اعتراف میکنم بعد از این که نوشتم «بوی خوش خزیدن توی کتاب فروشیها»؛ یادم آمد همچین هم بوی خوشی نداشتند خود کتابفروشیها! ولی اصلا کتاب فروشی و کتاب خریدن چنان حال خوشی دارد که آدم بویاییاش، یادش میرود!
پ.ن2: من همیشه از شنیدن این شعر «باز آمد بوی ماه مدرسه» آن هم ساعت شش و نیم صبح که باید خواب نازنین را رها میکردم؛ به شدت متنفر بودم!! علیرغم همه شوقی که آموختن داشت حتی!
890606541آیا بالاخره راهی برای کسب درآمد از اینترنت وجود دارد ؟؟؟
یک راه مطمئن و درآمدزا برای کسانیکه مایلند از صفر شروع نموده و از هیچ به همه چیز برسند
درآمد بسیار زیاد , آسان , مطمئن و قانونی برای صاحبان سایتها , وبلاگها و بازاریابها
با هر بازدید و سابقه فعالیتی که دارید به گروه ما بپیوندید
>>> و طعم واقعی پول اینترنتی را حس کنید <<<
آیا تا به حال اندیشیده اید که می توانید در منزل و بدون نیاز به خروج از منزل حتی تا سقف 755 هزار تومان در ماه نیز درآمد داشته باشید؟؟؟
برای کسب اطلاعات بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید
http://www.site01.10r.ir
حیف که زن و بچه مردم رد میشن از اینجا
---------
پاییز...
:"(
تازگی ها به جبر زمانه خیلی چیزها رو دارم از یاد می برم...
خدا کنه حس پاییز رو ولی...
:|
سلام
جبر زمانه است دیگه
یکم جدول حل کن
برای جلوگیری از الزایمر میگن مفیده تو سن و سال ما
وقتی اول مهر میشه فکر کنم همه دلشون درس خوندن بخواد و هوای مدرسه رفتن به سرشون بزنه
وقتی که کم سن و سال هستی درس خوندن برات یه کار اجباری و دوست نداشتنی هست ولی وقتی که یه سن و سالی ازت میگذره و دیگه شاید نیازی به خوندن درس نداشته باشی(البته انسان همیشه نیاز به آموختن داره) اونوقته که درس برات مثل یه تفریح میمونه و خیلی دوست داشتنی.
پسرم این شعر رو اینطوری میخونه
باز آمد بوی گند مدرسه
سلام
دقیقا همینه همیشه
من یادم نمیاد زمان مدرسه هیچ وقت به کسی گفته باشم :"با من دوست میشی؟"
آخه چون بیشتر اوقات(حتی از همون پیش دبستانی و کلاس اوّل ابتدایی و اینا) شاگرد زرنگ و بچّه ی معروف مدرسه و محبوب معلّمها و ناظما ومدیرا و بیشتر اوقات هم مبصر بودم،ناخودآگاه دور و اطرافم شلوغ میشد.
البته منکر این هم نمیشم که مخصوصاً توی دوران دبیرستان هم مبصر بودم هم جزء برهم زنندگان نظم و ایجاد کننده ی شلوغ پلوغیجات!
حالا نگفتم که ریا بشه ها!!
البته هیچ وقت هم مغرور نشدم،هر چند بهم می خوره خیلی مغرور باشم.
سلام
آفرین بر پنجره کوشا و فعال
همون "پیف پیف" رب انار مناسب تر بود
بعله
:زبون
سلام
اگه مدرسه رفتن اجباری نبود چی می شد!
از مدرسه فقط زنگ ورزشش دوس داشتنی بود برام که اونم یه هفته معلم ورزش نمیومد کنسل میشد، یه هفته توپ نبود، یه هفته حیاط رو کنده بودن، یه هفته معلممون میومد ولی ما رو تنبیه می کرد نمیذاشت بریم حیاط، یه هفته دیگه که معلممون بود ما مریض بودیمو نبودیم، باقی ه هفته هام هر چی موند رو بارونی فرض کنید ..
.
.
.
یه همت کنیدو ماه مهرم بو زدایی کنید ممنون میشم.
سلام
اگر اجباری نبود هیشکی مدرسه نمی رفت!
ایرانی جماعت در تنبلی حرف نداره
(خودمم از این دست آدم هام)
شما به چه امیدی می رفتین مدرسه پس؟ من از همون اوشم ساعت ورزش رو دوست نداشتم همش مسخره بازی بود
طی همون دهه صلح بیاید کمک کنیم بوزدایی کنیم مردهای جامعه رو
اونوخ ماه مهر هم بی بود میشه
حس جان!! چرا اینجوری نگاه می کنی؟
چیجوری؟
گویا من الان چیجوری ام؟ ( با صدای فامیل دور بخوون)
بزرگی گفته : ما را به خیر ِ "دهه ی صلح" شما امییییید نیست!
.
.
.
حالا ده تا، هر چند تا. به هرحال بزرگه
امید کیه دیگه؟ خب صداش کنین اونم بیاد باشه
اصلا ملاک بزرگواریه نه بزرگی!
اینجوری:
.
.
.
.
.
.
.
دقیقا اینجوری: یا اینجوری:پ
یا اول اینجوری: بعدش اینجوری:
ﺳﻼﻡ
ﻧﻪ ﺩﻳﮕﻪ! ﻧﺎﻣﺮﺩﻱ ﻧﻜﻨﻴﻦ! ﺍﻳﻦ ﺣﺲ ﻫﺎ ﺭﻭ ﻣﻴﻜﻢ!
ﻭﺍﻻ ﻫﻨﻮﺯﻡ ﺑﻮﻱ ﻛﺎﻏﺬﺍﻱ ﺩﻓﺘﺮﺍﻱ ﻛﺎﻫﻲ ﻭ ﭼﺴﺐ ﺗﺎﺯﻩ ﻛﺘﺎﺏ ﻫﺎ ﻣﺴﺖ ﻛﻨﻨﺪﺱ!
ﻫﻨﻮﺯ ﺑﻮﻱ ﻛﺘﺎﺑﻔﺮﻭﺷﻲ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ, ﺑﺨﺼﻮﺹ ﻗﺪﻳﻤﻲ ﻫﺎﺵ ﻛﻪ ﺍﺯﺑﺲ ﺑﺮﮔﻪ ﻫﺎﻱ ﻛﺘﺎﺑﺎﺵ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺭﺩﻥ,ﺑﻮﻱ ﭘﻮﻝ ﮔﺮﻓﺘﻦ.
ﻫﻨﻮﺯ ﻛﻼﺳﺎﻱ ﺭﻳﺎﺿﻲ ﺭﻭ ﺳﺮﻣﻪ ﭼﺸﻤﺎﻡ ﻣﻴﺪﻭﻧﻢ!
ﺍﺭﻩ,ﺻﺒﺢ ﻫﺎ ﻓﺤﺶ ﻣﻴﺪﺍﺩﻡ ﺯﻣﻴﻦ ﻭ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﻭ,ﺍﻣﺎ ﺗﺎ ﺧﻮﺍﺏ ﺍﺯ ﺳﺮﻡ ﻣﻲ ﺑﺮﻳﺪ, ﺑﺎﻭﺟﻮﺩ ﻛﺘﻚ ﻫﺎﻱ ﺧﺎﻧﻮﻡ ﺧﺮﺩﺍﺩﻳﺎﻥ, ﺍﻣﺎ ﺑﺎﺯﻡ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺑﺮﺍﻡ ﻟﺬﺕ ﺩﺍﺷﺖ.
ﻓﻘﻂ ﻣﺸﻖ ﻧﻨﻮﻳﺲ ﻩ ﺑﺪﻱ ﺑﻮﺩﻡ :ﺩﻱ
ﺩﺭﻛﻞ, ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﻋﺎﺷﻖ ﺧﺎﻙ ﮔﭻ ﻫﺎﻱ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻴﺎﻡ! ﺧﻮﺍﻩ ﺑﺒﺎﻭﺭﻳﻦ, ﺧﻮﺍﻩ ﻧﻪ ;)
منم هنوز دوستشون دارم وفک میکنم دوست داشتنی هستند
غیر از همون "بوی کتاب فروشی ها" که بیشتر بوی مرد میدادن اوایل سال! وسطای سال می رفتی بوی کتاب میدادن
چرا نباورم؟ حالا یه بار یه سوال کردماااا که همدریه یا نه! شمل هی به همه چی اعمال کنین!
به نام خدا
سلام
---------
"گویا من الان چیجوری ام؟ ( با صدای فامیل دور بخوون)"
نمی دونم، خو با دیدارهای لحظه ای و ساعتی نمی شه قضاوت کرد!
سلام
ای بد جنسسسسسسسسسسسس
مگه دستم بهت نرسه!
قرار گذاشتید بی نام کامنت بذارید تا از روی محتوا و نوشتار کامنت مشخّص بشه کی هستید؟
ایش!
ببین حس جان،اینجوری نیگا می کنی:
این==>، من بودم یعنی که مثلاً موقعی که کامنت گذاشتم برات احیاناً خندیدم.
سلام
نه بابا
مال پیری و کهولت و ایناس!
:دییییییییییییییییییییییی
کجا اینجوری نیگا کردم؟ چرا یادم نمیاد؟
سلام
عشق من، بوی خوش کتابای نو بود
هیچ وقت اون احساس خوشایندو فراموش نمیکنم.
یادش به خیر!
مهر برای من ماه شروع کاره، انگیزه م تو این ماه قویتره
به نظرم از همه فصلها زیباتر، پاییزه و تو ماههای این فصل، مهر از همه هیجان انگیزتره؛ هر چند امسال همه چیز یه جور دیگه س :(
دلم یه بارون پاییزی درست و حسابی میخواد
سلام
کتابای نو..کاغذ نو....
وای منم باران! شیش ماه دوم سال عالیه بی نظیره
نه بهار زیباست نه تابستون!
به نام خدا
سلام
پنجره جان، همون که حس گفت، عوارض پیری ه! :دی
صابخونه؟! آپ نمی کنی؟ مهر هم داره تموم می شه ها!
سلام
چشم
سلاااااااااام
خوبی حسسسسس ؟
حس !
خو ایشالا دکتری میخونی دوباره رزرو و از این قرا دوباره شروع میشهههههه
هیش نگران نباش انقد خدا زود حاجت میده تویه این زمینه ها
خداییش من اصن کتابفروشی دوس ندارم همیشه دوس دارم برم کتابخونه اونم از نوع ملی ! هرچی بخام بخونم بهدم سریع بزارم سرجاش دی:
این جمله را خیلی بهش میفکرم :
یاد بگیرم که ادبیات، فقط برای فریب آدمها نیست، که دروغهایت را بپیچی در زرورق قشنگ واژگان و به خورد اطرافیانت بدهی!
سلام
خوبببببببببم
تو خوبی؟
برعکس من همش دوست دارم کتابا مال خودم باشن!
(از بس انحصار گرام! :دی)
کتابخونه رو دوست ندارم....دوست دارم توی خونه ولو شم روی زمین و کتاب بخونم
به نام خدا
سلام
ولی من بوی کتاب رو خیلی دوست دارم
آخه اولین بار که بوی کتاب رو حس کردم، کتابهای اول دبستان و خاطرات زیبا و موهوم شده اون دوران بوده
آه یادش به خیر
الان هم کتاب نو میخرم همون بو میاد و همون حس تازه میشه
البته کتابای پیام نور اون بو رو نداره :(
از این جمله خیلی خوشمان آمد بسی :دی
"یادم بماند که زندگی، سینوس و کسینوسش زیاد بالا و پایین میشود اما محورهایش همیشه ثابت است..."
سلام
آره بوی کاغذ خیلی دوست داشتنی هست بوی اول مهر رو داره...بوی خوش یادگرفتن
هممممممممممممم
سلام
وای برعکس من خیلی این شعرو دوست داشتم
یه حس قشنگی بهم میداد
هوای پاییزی رو هم خیلی دوست داشتمو دارم
الان که مدرسه ای دیگه نیست که برم دلم میخواد لاقل یه شغلی نصیبم شه که صبح زود از خواب پاشم...
باشگاه رفتنمو به همین دلیل میرم که سر صبحه...نمیدونید چقددددددر انرژی میگیرم...اصلا همون نسیم خنک صبحگاهی انرژی زاست...
سلام
:دییییییییییییییییییی
صبح زود از خواب پا شدن که کیفی نداره
لذت در شب زنده داری نهفته است
:دیییییییییییییییییی
سلام عزیز
آدرس وبلاگ جدید
عمومی نکن لطفا
به نام خدا
سلام
شب زنده داریو هستم شدیییییییید!
ههههییی، یه زمونی شب زنده داری می کردیم و صبحشم اگرچه اولش یه کم سخت بود اما بعدش سرحال می شدیم و به کار و زندگیمون می رسیدیم، الآن اما شب که دیر بخوابیم فرداش همش چرت می زنیم!
اما همچنان شب زنده داریم ولو به قیمت گیجی صبح!
------
ببخشید بابت اسپم.. دیگه وقتی آپ نمی کنی، کامنتا به سمت اسپم می رن
سلام
یک آپ در ذهنم هست که خود زنی است!
:دییییییییییی
این روزا یکم کارا قاطی شد نرسیدم چیزی بنویسم
انشالله فردا پس فردا می آپم